Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز پنجم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تشکر رهبر انقلاب از مردم ایران به خاطر ‏حضور در انتخابات، اعلام میزان مشارکت ۴۲ درصدی مردم در انتخابات اخیر و پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس و ‏تحلیل‌هایی درباره احتمالات ریاست مجلس همراه با تیتر‌هایی که از حضور پررنگ احمدی نژادی‌ها در مجلس دارند در صفحات ‏نخست تعدادی از روزنامه‌ها برجسته شده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خبر‌های کرونایی از جمله دستور روحانی در مورد کرونا، توضیحات وزیر بهداشت درباره منشا این ویروس در ایران و آخرین ‏آمار مبتلایان و راهکار‌های پیشگیری از ابتلا به این بیماری جدید از مواردی است که در روزنامه‌های امروز به موضوع اصلی ‏روز تبدیل شده اند. ‏

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:‏

فرق بحران کرونا با سیل و زلزله چیست و اعتماد عمومی چه نقشی در کنترل آن دارد؟

عباس عبدی روزنامه نگار در بخشی از یادداشتی با عنوان کرونا؛ سنگ محک در شماره امروز روزنامه اعتماد نوشت: ویروس کرونا در حال تبدیل شدن به سنگ محک و ابزار سنجشی برای میزان اعتماد و کیفیت کارآمدی موجود است. اجازه دهید که ‏از وضعیت انتشار این ویروس که به صورت تصاعدی خواهد بود، کمک بگیریم و بگوییم که عوارض آن در جامعه و مدیریت ‏کشور نیز تصاعدی است. این مساله و شاید بحران با پدیده‌ای مثل زلزله و حتی سیل فرق می‌کند، مواجهه با آن به یک سنگ محک ‏کارآمدی نظام در حل مسائل جامعه تبدیل شده است. زلزله و سیل مناطق محدودی از کشور را دچار خود می‌کنند و سایر مناطق ‏می‌توانند ضمن کمک به آنان، زندگی عادی خود را انجام دهند. ولی کرونا با وضعیت فعلی ایران که بسیاری از مناطق را از جنوب ‏تا شمال درگیر خود کرده، متفاوت از حوادث و مصائب دیگر است.

دیروز یکی از پزشکان معتبر کشور متنی را خطاب به بنده ‏نوشت و طی آن یادآوری کرد که «بیماری کرونا هنگامی که با فقدان اعتماد عمومی به منابع خبری رسمی همراه شده، فشار‌ها و ‏ترس‌های روحی و روانی زیادی را به خانواده‌ها به خصوص طبقه متوسط و پایین وارد کرده و می‌کند که عوارض آن اگر از ‏ویروس بیشتر نباشد، کمتر نیست و خانواده‌های با اقتصاد پایین قادر به انجام کامل توصیه‌های ایمنی نیستند. مثلا توصیه شده که از ‏مترو و اتوبوس استفاده نکنند یا رژیم‌های خاص غذایی داشته باشند. در حالی که به نان شب محتاج‌اند.

بنابراین وارد کردن استرس ‏به این خانواده‌های در حال فشار از عوارض ویروس کرونا خطرناک‌تر است. ویروس‌های فقر و بی‌عدالتی و ناامیدی و... بسیار ‏کشنده‌تر و مسری‌تر است و هر روز قربانیان زیادی را می‌گیرد که به مراتب از این ویروس بیشتر است، لذا در صورت صلاحدید ‏از منظر یک جامعه‌شناس و روزنامه‌نگار دعوت به آرامش در این زمینه کرده و صرفا به رعایت موارد عمومی پیشگیری توصیه ‏کنید.» هر چه فکر کردم چگونه می‌توان هم به مردم آرامش داد و هم از حساسیت آنان کم نکرد فکرم به جایی نرسید. می‌دانید چرا؟ ‏برای اینکه این رفتار فقط در جامعه‌ای رخ می‌دهد که اعتماد میان حکومت و مردم در حد مطلوب باشد. مردم باید به تمام سیاست‌ها ‏یا حداقل به سیاست‌های رسمی در زمان بحران و اضطرار اعتماد داشته باشند. دقیقا مثل کسی که شب در خانه‌ای آرام می‌خوابد که ‏آن خانه قفل‌های مطمئن دارد و ... ‏
نگران ورود غریبه به آن نیست. جامعه‌ای که هر روز و هر هفته با یک ادعای تازه مواجه شده که خلاف آن ثابت می‌شود و حقیقت ‏به مردم گفته نمی‌شود، اعتمادش را از دست می‌دهد. حکومت و عناصر و نهاد‌های اجرایی آن به مثابه لنگر آرامش‌دهنده هستند و ‏اجازه نمی‌دهند که امواج ناشناخته گوناگون آرامش مردم را سلب کنند. ولی افرادی که فقط تا نوک بینی خود را می‌بینند و به راحتی ‏دروغ می‌گویند مثل آن چوپان دروغگو، در موقعیت‌های حساس که نیازمند اعتماد مردم هستند، دستان‌شان خالی است و گمان ‏می‌کنند که دیگران علیه آنان توطئه کرده‌اند، در حالی که خودکرده را تدبیر نیست. این وضعیت محصول عمل آنان در گذشته دور ‏و نزدیک است. روزی که قضیه هواپیمای اوکراینی رخ داد، باید متوجه می‌شدند که تکذیب‌های اولیه سود اندک و بسیار گذرایی ‏دارد ولی زیان‌های آن بلندمدت و بسیار کلان است. کدام آدم عاقلی است که سود اندک و کوتاه‌مدت و چند روزه را به زیان هنگفت و ‏بلندمدت ترجیح دهد؟ به نظرم زیان از هر جا جلویش گرفته شود، سود است. اکنون در حال فرو ریختن آوار شایعات هستیم. آواری ‏که با وجود ناتوانی سازوکار ارتباطی رسمی به‌ویژه صداوسیما و فشل بودن نهاد‌های ارتباطی و فقدان فرهنگ پاسخگویی در این ‏جامعه، قادر به مواجهه با این سیل شایعات نخواهد بود. متاسفانه باید گفت که بعید است ساختار تصمیم‌گیری در ایران قادر به ایجاد ‏تحول و تطبیق دادن خود با مقتضیات جامعه باشد. بنابراین راهی جز حضور نهاد‌های مدنی مرتبط با بهداشت و درمان و نیز ‏امدادی و اطلاع‌رسانی و مردم در عرصه عمومی باقی نمی‌ماند. تبلیغات ضد پزشکی که طی سال‌های اخیر سکه رایج شده بود، ‏اکنون می‌تواند نشان دهد که چقدر در تخریب منابع و نقاط قوت خودمان تبحر داریم! اگر در هیچ کاری قدرت نداشته باشیم، حتما ‏در این کار قدرتمند هستیم. آنچه می‌توان گفت، حضور جدی و موثرتر نهاد‌های مدنی بهداشت و درمان و امداد و نیز نهاد‌های ‏اطلاع‌رسانی و همکاری مردم برای مصون ماندن از دو ویروس شایعه و کروناست. هر چند حکومت همواره مستعد این است که ‏مشارکت و حضور مردم را به پای خود بنویسد، ولی چاره‌ای نیست. اکنون با آزمون مهمی مواجه هستیم و فرصتی برای تسویه ‏حساب با دغل‌کاری‌های گذشته نیست. ‏

فرصت طلایی که از دست رفت

الیاس حضرتی قائم مقام حزب اعتماد ملی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان فرصت طلایی که از دست رفت ‏نوشت: حوادث آبان ماه ۹۸، اعتراضات دی ماه ۹۶ وضعیتی را در کشور ایجاد کرده بود که امید بود این انتخابات به جشن ‏بزرگ ملی تبدیل شود. اگر رقابتی وجود داشت، مشارکت از میزان ۴۲ درصد فعلی یقیناً بالاتر می‌رفت و فرصتی برای ترمیم ‏خیلی از دلخوری‌ها، شکاف‌ها و کدورت‌ها فراهم می‌شد. اما فرصت طلایی انتخابات درک نشد. بسیاری از چهره‌های سیاسی ‏اطمینان نیافتند تا کاندیدای حضور در انتخابات شوند و آن‌هایی هم که کاندیدا شدند با اعمال سلیقه رد شدند. حزب اعتماد ملی از ‏جمله احزابی بود که با قدرت قصد ورود به انتخابات را داشت، اما با رد صلاحیت هر ۶۲ نفر کاندیدای خود روبه‌رو شد. وضعیت ‏سایر احزاب نیز به این گونه بود. آیا در چنین شرایطی می‌شد که به مشارکت حداکثری حتی فکر هم کرد؟ در روز‌هایی که ‏کاندیدا‌های جریان رقیب مشغول آماده‌سازی خود بودند و جلساتی برای تهیه لیست برپا می‌کردند، گزینه‌های اصلاح‌طلبان به دنبال ‏اعتراض به رد صلاحیت خود بودند. بازی دو تیمی که یکی از آنان با نفرات اصلی وارد میدان شده و دیگری با نفرات ذخیره، ‏انگیزه مشارکت را از مردم سلب کرد. متأسفانه برخی با کج سلیقگی، نگاهشان به نهاد‌های انتخاباتی از سر اعتراض است. از ‏سوی دیگر، برای بسیاری چه خوب می‌شود که مجلس منفعل عمل کند و در چنین حالتی انگیزه‌ای هم برای مردم باقی نمی‌ماند تا ‏بار دیگر خود را در تعیین سرنوشت کشور دخیل بدانند. اساساً جریانی در کشور ما اعتقادی به انتخابات ندارد. پیش از پیروزی ‏انقلاب افرادی نزد حضرت امام رفتند و از ایشان خواستند که به جای جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی را ایجاد کنند. اما چون ‏همان تفکر زورشان به حضرت امام نرسید و الان هم به رهبری نمی‌رسد، لوث کردن انتخابات را در پیش گرفته‌اند. با بی ‏خاصیت ساختن نهاد‌های انتخاباتی، مردم هم حس می‌کنند که انتخابات ثمری ندارد و پیش خود می‌گویند پس چرا پای صندوق رأی ‏برویم؟

حامیان اصلاح‌طلبان به میدان نیامدند

محمدکاظم انبارلویی فعال سیاسی اصولگرا طی یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان حامیان اصلاح‌طلبان به میدان نیامدند نوشت: ‏یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار شد که جریان اصولگرا این بار برخلاف ۴ سال گذشته که ۳۰ – ‏هیچ انتخابات را به جریان رقیب واگذار کرده بود، توانست مردم و حامیان خود را پای صندوق‌های رأی بیاورد و با برتری مطلق ‏اکثر کرسی‌های مجلس را در اختیار بگیرد. در این دوره از انتخابات حدود هزار و ۴۰۰ نفر در تهران نامزد شدند که اصولگرایان ‏برخلاف اصلاح‌طلبان با ایجاد وحدت و تمرکز بر یک لیست ۳۰ نفره پیروز این انتخابات شدند. این در حالی است که جریان ‏اصلاح‌طلب در این دوره موفق نشد سرمایه اجتماعی خود را به صحنه بیاورد و عملاً شکست خورد. در تبیین دلایل شکست آن‌ها ‏می‌توان به کارنامه ناموفق دولت و نمایندگان اصلاح‌طلب در چهار سال اخیر اشاره کرد که باعث شد حامیان آن‌ها از حضور دوباره ‏و حمایت از آن‌ها عملاً سر باز بزنند. اگرچه گفته می‌شود رد صلاحیت شماری از نمایندگان اصلاح‌طلب در این دوره از جمله ‏دلایل قهر حامیان آن‌ها با انتخابات بود، اما طبق آمار تعداد چهره‌های اصولگرای رد صلاحیت شده از اصلاح‌طلبان نیز بیشتر بود و ‏اصلاح‌طلبان با چند لیست مختلف در انتخابات حضور یافتند. بی تردید مهم‌ترین دلیل اعتراض جریان‌های حامی اصلاح‌طلب از ‏جمله سلبریتی‌ها و ورزشکاران حامی آن‌ها بی پاسخ ماندن مطالبات‌شان بود که باعث شد این بار به نشانه اعتراض وارد صحنه ‏نشوند. در واقع عدم مشارکت حامیان اصلاح‌طلب، به معنای اعتراض به عملکرد این جریان بود در غیر این صورت حتماً تعدادی ‏از چهره‌های مشهور این جریان از جمله آقای محجوب و خانم جلودارزاده که در انتخابات حضور داشتند، باید به میزان قابل قبولی ‏رأی می‌آوردند. اما در نهایت این اصولگرایان بودند که با گفتمان انقلابی و پاسخ به مطالبات مردمی پیروز انتخابات شدند. در ‏همین چارچوب نیز شاهد برگزاری موفق و امن انتخابات بودیم و دولت انصافاً در این دوره از انتخابات با هدایت مدبرانه هیأت‌های ‏اجرایی و نظارت دقیق، مدیریت موفقی داشت و جزئیات روند رأی‌گیری و میزان مشارکت مردمی را فارغ از هر مصلحتی به ‏صورت شفاف ارائه کرد. ‏

منبع: تابناک

کلیدواژه: کروناویروس کرونا در ایران بیمارستان کامکار انتخابات اف ای تی اف انتخابات مجلس یازدهم شورای ائتلاف نیروهای انقلاب مرور روزنامه ها محمدکاظم انبارلویی اعتماد ایران کروناویروس کرونا الیاس حضرتی قالیباف رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی مجلس یازدهم اعتماد ملی اقتصاد ایران کروناویروس کرونا در ایران بیمارستان کامکار انتخابات اف ای تی اف انتخابات مجلس یازدهم شورای ائتلاف نیروهای انقلاب حامیان اصلاح طلب اصلاح طلبان فرصت طلایی روزنامه ها رد صلاحیت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۱۵۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است

روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.

این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.

دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمی‌دانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاج‌زاده و امثال آقای تاج‌زاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک‌مرتبه این طرف صفحه بیاید.

آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

صرف‌نظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاح‌طلب جای تأمل دارد.

محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری به‌کار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی‌اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار می‌گیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است.»

اکنون پرسش‌های مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامه‌نگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه می‌کند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص می‌دهد، اما الان اصلاح‌طلبان تجمیع شده‌اند که بگویند «نصیری خل‌وچل است و افراطی و نامتعادل»؟!

چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!

چرا شبکه رسانه‌ای «هم‌میهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانه‌های مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر می‌کرد، بازتاب می‌داد، آن‌هم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیتر‌های آماده‌تان برای پیروزی پوتین، خاک می‌خورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!

مگر عباس عبدی سرمقاله‌نویس و مشاور هم‌میهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بی‌خبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان می‌اندازد و می‌گوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام‌شده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!

اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمام‌صفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!

اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاج‌زاده با شاهزاده» را می‌دهد آیا به این علت نیست که تاج‌زاده در مرخصی به اصلاح‌طلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی می‌دهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفت‌وگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاح‌طلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و می‌خواستند سرشان بی‌کلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاح‌طلبان نیاموخته است؟!

اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهی‌نو» «برخی مجموعه‌های اصلاح‌طلب» را متهم به داشتن «مرض‌بچگانه» و «لوچ‌بودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاح‌طلبان را نشان دهد، اما نصیری به‌جای درس‌گرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!

این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاح‌طلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمی‌دهد. نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید!

شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

دیگر خبرها

  • یکی از مطالبات مردم در دور اول انتخابات مجلس موضوع تحول بود
  • روایت سلیمی نمین از تندروهای مهدی نصیری / او تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفت / اصلاح‌طلبان پرچم‌داری او را نخواهند پذیرفت
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید
  • دستگاه قضا با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهد
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟